سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توتم

و آنجا که عشق شراره به جانم می افکند؛

و غضب آتشم را شعله ور تر میکند،

درآنجا که همه ی مکنونات نام تو را فریاد میزنند او می گوید :نشنو

در آنجا که قلبم پای پیاده سمت تو می دود او میگوید : ندو

در آنجا که پر از تمنای تو ام او میگوید :دوست ندار

مگر میشود به عشق دستور داد؟

مگر میشود به دل امر و نهی کرد؟

در آنجا که پر از آتشم .باید فریاد زنم و...سکوت

سکوتی که از اندوه و زندان سرچشمه میگیرد

تنها تجسم فریاد من است..

 


ارسال شده در توسط هستی